به قلم: دکتر یوسف قرضاوی
ترجمه از: احمد عباسی

ویژگی سوم: اهتمام به معنویات و کوتاهی نکردن در مادیات

یکی دیگر از ویژگیهای گفتمان اسلامی دوران جهانی سازی این است که به روحانیت ومعنویت که اساس وهسته دین است فرا می خواند، ولی در همان حال جنبه مادی زندگی را نادیده نگرفته و آن را به عنوان کردار پلید شیطان و متزلزل کننده توازن معنوی انسان به حساب نمی آورد. چراکه خداوند انسان را با طبیعتی دوگانه:مشتی گل و پرتوی از روح خود آفریده است، این نسیم الهی است که وی را از سایر جانداران متمایز ساخته و شایستگی کرنش بزرگداشت فرشتگان را از آن خود ساخت ( إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ. فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ) ص/71،72 [ آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفرید. پس چون او را [کاملا] درست کردم و از روح خویش در آن دمیدم سجده‏کنان براى او [به خاک] بیفتی ] چنانکه مشت گل نیز او را شایسته آباد نمودن و تعامل با زمین ساخته است.بنابر این هرگاه انسان به جنبه روحی واصل آسمانیش اهتمام ورزد تا جایی ارتقا پیدا می کند که به صفوف فرشتگان می پیوندد، ولی اگر اسیر ومحکوم عنصر گلی و اصل زمینیش گردد سقوط نموده، به زمین متمایل می شود و به درجه حیوانات فرو می افتد وبلکه غالبا به سرنوشتی گمراهتر و پست تر از آنان هم دچار می گردد (أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا. أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ) فرقان/43،44 [آیا آن کس که هواى [نفس] خود را معبود خویش گرفته است دیدى آیا [مى‏توانى] ضامن او باشى. یا گمان دارى که بیشترشان مى‏شنوند یا مى‏اندیشند آنان جز مانند ستوران نیستند بلکه گمراه‏ترند ] ولذا جنبه روحی ومعنوی در دین هدف نهایی و هسته اصلی محسوب می گردد که دیگر جوانب در مسیر آن حرکت می نمایند.

هدف از جنبه روحی چیست؟
جانب معنوی از نظر اسلام موارد زیر را دربر می گیرد:
الف) ایمان به خدا و یکتایی او، یعنی بندگی، یاری طلبی و سر فرود آوردن تنها برای اوامر وبرنامه های سعادت آور ایشان می باشد، پس او آفریننده و فراهم کننده امکانات ریز و درشت است و نشاید کسی دیگر بندگی شود (ذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ ) انعام/102 [این است‏خدا پروردگار شما هیچ معبودى جز او نیست آفریننده هر چیزى است پس او را بپرستید و او بر هر چیزى نگهبان است ].
ب‌) ایمان به آخرتی که هرکس حاصل کردارهایش را در آن دریافت می نماید (فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ. وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ) زلزال/7،8 [پس هر که هموزن ذره‏اى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید. و هر که هموزن ذره‏اى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید ]
ج‌) بندگی بی شائبه خداوند از طریق گردن نهادن به اوامر به ویژه نماز و زکات و روزه و حج خانه خدا، پرهیز از نواهی و اقامه برنامه ودین ایشان (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ. مَا أُرِیدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَن یُطْعِمُونِ. إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ) ذاریات/56-58 [و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند. از آنان هیچ روزیى نمى‏خواهم و نمى‏خواهم که مرا خوراک دهند. خداست که خود روزى بخش نیرومند استوار است ] اسلام تنها آئینی است که پیروان خویش را موظف به پنج بار ملاقات با پروردگار در طول شبانه روز می نماید، که به مثابه حمامی جهت شست وشوی پلیدیها روحی و روانی تلقی می گردد.
د‌) از طریق انجام سنتها و تکالیف مازاد بر واجبات خود را به خدا نزدیک نمودن تا فرد مؤمن در نهان و آشکار، خانه و بازار و در حین سلامتی و گرفتاری ارتباط محکم و تنگا تنگی با خدای خویش داشته باشد (الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ ) آل عمران/191 [همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى‏کنند ]
ه‌) پالایش دل از آفتها و بیماریهای درونی و اخلاقی از قبیل غرور، خودخواهی، ریا، دنیا دوستی و... که امام محمد غزالی ( رح ) آنها را « مهلکات » نامیده است و دل را لانه شیطان قرار داده و در آن تخم می گذارد و جوجه به بار می آورد. بر مسلمان لازم است در راستای تصفیه و پالایش آن بکوشد تا صیقل گردد، از تاریکیها به سوی نور و روشنایی رهایی یافته و به صورت قلبی سالم و بدور از بیماری مهلک شرک، نفاق و دیگر آفتها درآید که چنین مجاهدتی اساس سرافرازی و نائل آمدن به سعادت دنیا و آخرت محسوب می گردد(وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ. یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ. إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ. ) شعراء/87-89 [ و روزى که [مردم] برانگیخته مى‏شوند رسوایم مکن. روزى که هیچ مال و فرزندى سود نمى‏دهد. مگر کسى که دلى پاک به سوى خدا بیاورد ] در صحیح مسلم آمده که پیامبر خدا ( ص ) فرمود: [ خداوند به جسم و صورتهای ظاهریتان نمی نگرد بلکه درون و کردارهایتان را مورد توجه قرار می دهد.]
و‌) تقرب جستن به خدا از طریق انجام کردارهای شایسته، نیکی به مردم، مهرورزی با تمام آفریدگان، پاک نمودن اشک غم زده ای و... خواه این کردارها در حق مسلمانان یا غیر ایشان باشد، قرآن کریم راجع به نیکوکارهای مورد پسند خداوند می فرماید (وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا . إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا ) انسان/8،9 [و به [پاس] دوستى [خدا] بینوا و یتیم و اسیر را خوراک مى‏دادند. ما براى خشنودى خداست که به شما مى‏خورانیم و پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهیم ] که اسیران در آن هنگام از میان مشرکان متخاصم بودند. بلکه در احادیث صحیحی آمده که مهربانی در حق حیوانات و دفع تشنگی و گرسنگیشان جزو بزرگترین نیکیها به شمار می آید، و در حدیثی آمده: [زن بدکاری بخاطر رفع تشنگی سگی که از شدت تشنگی خاک را می خورد مورد بخشش خداوند قرار گرفت] [1][1] خداوند متعال نیز می فرماید (لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ) زمر/53 [از رحمت‏خدا نومید مشوید در حقیقت‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است ]
چنانکه در حدیثی دیگر آمده که یک مرد بخاطر آب دادن سگی مورد مغفرت الهی قرار گرفت. یارانی که خدمت پیامبر بودند عرض کردند: ای رسول خدا! آیا ما بخاطر نیکی با حیوانات هم دارای پاداش خواهیم شد؟ ایشان در پاسخ فرمود: [ در نیکی به هر کبد نمناکی ( یعنی جاندار ) پاداشی وجود دارد. ] [2][2] یعنی اصلا به ذهنشان خطور نمی کرد که نیک رفتاری با حیوانات موجب اجر و پاداش خواهد شد تا اینکه پیامبر رحمت ارزش این عمل دینی و اخلاقی را برایشان روشن نمود.
با وجود این اهتمام جدی و ریشه د ار به جنبه معنوی در اسلام باید گفتمان اسلامی کنونی جنبه دیگر زندگی یعنی مادیات را نیز از یاد نبرد، چه انسان به وسیله هر دو عنصر مادی و معنوی می تواند مسیر بندگی و زندگی را ادامه داده و به تکامل برسد.
اهتمام به شکوفایی وپیشرفت دنیا:
یکی از مصادیق اهتمام به جنبه مادی عبارت از اهتمام به دنیا می باشد، زیرا دنیا همان جایی است که خداوند مارا جانشین خود در آن قرار داده و مسؤلیت بندگی و آبادانی زمینش را بر دوشمان نهاده است (هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا ) هود/61 [او شما را از زمین پدید آورد و در آن شما را استقرار داد ] دنیا جایی است که خداوند حکیم همه امکاناتش را برای خدمت کردن ما و هموار نمودن زمینه ادای وظیفه سنگین بندگی در اختیارمان نهاده است (أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً ) لقمان/20 [آیا ندانسته‏اید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است مسخر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است ]
از این جا است که اسلام کار برای دنیا و زیبا ساختن و شکوفا دادنش را بر مسلمان ممنوع نکرده است، تا وی هر دو نیکی را از آن خود سازد، چنانکه در ستایش گروهی می فرماید: (وِمِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ) بقره/201 [و برخى از آنان مى‏گویند پروردگارا در این دنیا به ما نیکى و در آخرت [نیز] نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار ] پیامبر بزرگوارمان ( ص ) بیشتر اوقات این دعا را زمزمه می کردند.
اسلام نه تنها فعالیتهای دنیایی را ممنوع نکرده که کار برای آبادانی دنیا را به شرط وجود نیتی درست، مهارت و توانایی، تجاوز نکردن به حقوق دیگران و تعطیل نشدن عبادات و تکالیف الهی جزو اعمال صالح می پندارد، چنانکه در وصف پیشگامان صفوف بندگی می فرماید: (رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ ) نور/37 [مردانى که نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات به خود مشغول نمى‏دارد ] مشکل اساسی در برتری دادن دنیا بر آخرت، دنیا را به عنوان هدف اولی و نهایی نگریستن و غافل ماندن از امور مربوط به روز واپسین نهفته است. خداوند سبحان در توصیف این چنین افرادی می فرماید: (فَأَمَّا مَن طَغَى . وَآثَرَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا . فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى ) نازعات/37-39 [ اما هر که طغیان کرد. و زندگى پست دنیا را برگزید. پس جایگاه او همان آتش است ]
برخی از مسلمانان هستند که خداوند پاداش دنیا را پیش از آخرت به ایشان داده است (فَآتَاهُمُ اللّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ) آل عمران/148 [پس خداوند پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد ] عده ای از پیامبران همچون یوسف، داود و سلیمان ( ع ) را نیز از اقتدار و نفوذ دنیایی برخوردار نمود و بلکه فرمانروایی و اقتداری را به سلیمان ارزانی فرمود که پس از وی کسی دیگر را از آن بهره مند نساخت. نکته مهم در این زمینه برای مسلمان این است که او صاحب دنیا باشد نه دنیا صاحب وی، دنیا را در دستش قرار دهد نه اینکه در اعماق دل او جای گیرد.
بهترین اموال، شایسته بهترین انسان نیکوکار است
یکی از دلایل توجه و عنایت اسلام به جنبه مادی این است که مکتب اسلام نه تنها اموال و دارایی دنیا را بد و ناپسند نمی شمارد بلکه آن را خیر و نعمت می داند، اگر از راه مشروع و حلال به دست آمده باشد، در جاهای مناسب و مشروع هزینه گردد و حقوق مستحقین از آن تأمین شود. پیامبر خدا ( ص ) در یکی از دعاهایش می فرمود: [ بار الاها! رهنمونی، پرهیزگاری، پاکدامنی و توانگری را از تو می خواهم ] [3][3]
خداوند بر وی منت می نهد که (وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى ) ضحی/8 [ و تو را تنگدست‏یافت و بى‏نیاز گردانید ] پیامبر بزرگوار نسبت به دارایی ابوبکر ( رض ) این گونه موضعگیری می کند که [ هیچ دارایی و اموالی مانند اموال ابوبکر به من سود نرساند ] [4][4] ، برای خدمتگذارش انس بن مالک ( رض ) دعا ی افزایش مال و دارایی می کند [5][5] وخطاب به سعد بن ابی وقاص فرمود: [ تو اگر وارثانت را توانگر فروگذاری بهتر از آن است که پس از تو تنگدست و گدا بوده « و سربار جامعه شوند » ] [6][6] گروهی از آنهایی که نوید بهشت به آنان داده شد و کاندیدای احراز پست خلافت بوده و عملا بر اریکه آن نیز تکیه زدند همچون ابوبکر، عثمان، عبدالرحمن بن عوف و زبیر بن عوّام در زمره افراد ثروتمند قرار داشتند.
اسلام همانند مسیحیت به مال و سرمایه نمی نگرد، در انجیل آمده است: { وارد شدن شتر به سوراخ سوزن آسانتر از داخل شدن ثروتمند به حریم ملکوت خداوند می باشد. } در جایی دیگر می گوید: { شما نمی توانید خدا و دارایی را با هم گرد آورید. } [7][7]
ولی پیامبر اسلام می فرماید[ بهترین اموال، شایسته بهترین انسان است ] [8][8] خداوند بزرگ مرتبه نیز در این باره می فرماید: (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا. یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا. وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا ) نوح/10- 12 [و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است.[ تا] بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد. و شما را به اموال و پسران یارى کند و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد ] نصوص و احکام قرآن و سنت شیوه تعامل با اموال و دارایی دنیا را ارائه داده و آن را شاهرگ حیات قلمداد نموده است تا به دست افراد جاهل و کم خرد نیفتد و بنیانش را برکنند، در آیه 5/نساء می فرماید(وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً ) [و اموال خود را که خداوند آن را وسیله قوام [زندگى] شما قرار داده به سفیهان مدهید ] بلکه طولانی ترین آیه[ آیه 282/بقره ] را درباره ی احکام بدهی فرود آورده است. چنانکه قاعده مهمی را درباره ی توزیع آن ترسیم می نماید(کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ ) حشر/7 [ تا میان توانگران شما دست به دست نگردد ]. یکی از پایه های دین یعنی زکات مربوط به نحوه توزیع آن میان مستحقین می باشد، و دو گناه از هفت گناه بزرگ – ربا خواری و خوردن اموال یتیم – راجع به مال است.
در سفارشهای سوره اسراء مواردی از آن در ارتباط با مال و سرمایه است، از جمله: (وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا . إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ ) اسراء/26-27 [ و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏مانده را [دستگیرى کن] و ولخرجى و اسراف مکن. چرا که اسرافکاران برادران شیطانهایند ] و یا می فرماید(وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا ) اسراء/29 [و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده‏دستى منما تا ملامت‏شده و حسرت‏زده بر جاى مانى ] و در آیه 77/قصص آمده است: (وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا ) [و با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن ]
احکام معاملات و بازرگانی محدوده وسیعی از فقه اسلامی را به خود اختصاص داده است، و در قرآن و سنت نصوص بسیاری در ارتباط با تشویق بر آبادانی دنیا از طریق کشاورزی، صنعت، احیای موات، بازرگانی و پیشه های مختلف آمده است، پیامبر اکرم ( ص ) در زمینه باغداری و کشاورزی می فرماید: [ هر مسلمانی درختی بکارد و یا تخمی را در زمین بیفشاند و بعدا پرنده ای، انسانی و یا حیوانی از آن بخورد موجب ثبت صدقه ای در نامه اعمالش می شود ] [9][9] همانگونه که احادیث بسیاری پیرامون ارزش بازرگانی و بازرگان درستکار وارد شده است. کارشناسان فقه اسلامی ( فقهاء ) یادگرفتن حرفه های مورد نیاز جامعه را فرض کفایه می دانند که باید در هر زمینه ای عده ای متخصص و کارآزموده وجود داشته باشند وگرنه همه افراد امت گناهکار شناحته می شوند.
امروزه لازم است مسلمانان در علوم مختلف از قبیل علوم تجربی، ریاضی، فناوری هسته ای و جهان بالا دارای تخصص و مهارت باشند تا از قافله عظیم دنیا عقب نیفتند، و کارکردن در این زمینه ها عبادت محسوب می گردد، به عبارتی دیگر: مسلمان باید با هدف و نیتی درست و ماهرانه بسان آخرت برای دنیا نیز بکوشد. یکی از دستورهای سرسام آور پیامبر خدا در این راستا اینکه می فرماید: [ اگر در همان حالیکه نهالی در دست دارید قیامت برپاشد در صورت امکان آن را بکارید. ] [10][10] چرا آن را بکارد حال آنکه نه خود از آن می خورد و نه کسی می ماند تا از آن بهره ای ببرد؟ پاسخ این است که تلاش برای شکوفایی دنیا بندگی به شمار می آید ولذا بایستی تا دم مرگ از انجام این مسؤلیت خطیر کوتاهی نورزد.
یکی از مظاهر اهتمام به مادیات بهره گرفتن از پاکیزگیهای زندگی دنیا است، قرآن کریم آنهایی را زیباییها و پاکیزگیها را تحریم می نمایند به شدت مورد نکوهش قرار داده و می فرماید(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ ) اعراف/32 [[اى پیامبر] بگو زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده و [نیز ] روزیهاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده بگو این [نعمتها] در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده‏اند و روز قیامت [نیز] خاص آنان مى‏باشد ] و یا پیامبر می فرماید[ خداوند دوست دارد اثر نعمت خویش را بر بنده اش ببیند ] [11][11] اسلام غرق شدن در این لذایذ را تا رسیدن به درجه خوشگذرانی و شهوترانی که موجب به فساد کشاندن زندگی و جامعه می گردد، منع میکند [12][12]: (وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا ) اسراء/16 [و چون بخواهیم شهرى را هلاک کنیم خوشگذرانانش را وا مى‏داریم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [یکسره] زیر و زبر کنیم ]
یکی دیگر از مصادیق اهتمام به جنبه مادی توجه به جسم وبدن از لحاظ سلامتی، بهداشت و پاکیزگی و نیرو و توان می باشد، پیامبر خدا خطاب به یکی از اصحاب که در زمینه عبادت کردن افراط نموده و به جسمش آسیب می رساند، فرمود: [ همانا بدنت، چشمانت، زن و بچه ات و مهمانانت برتو حق دارند ] [13][13] یعنی نباید حق هیچکدام از آنهارا پایمال نمایید. اسلام برای تقویت جسم ورزشهای متعددی از قبیل: شنا، تیراندازی، اسب سواری و... را تجویز نموده است. و همچنین تشریع عبادات، پاکیزگیها، تحریم مواد مخدر و بهره گرفتن از هر آنچه به جسم آسیب می رساند در این چارچوب جای می گیرد. این در حالی است که برخی ادیان و مکاتب فلسفی همچون: هندوها، بودائیان، مانویان ایران، رواقیون، مسیحیان تارک دنیا و دیگران بر اساس تعذیب جسم از طریق گرسنگی، رعایت نکردن بهداشت، فشار آوردن به آن و محروم نمودنش از پاکیزگیها بخاطر پالایش روح بنا نهاده شده است. ولی اسلام میانه روانه ترین اصول و برنامه را برای امتی میانه پایه ریزی کرد(وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا ) بقره/143 [و بدین گونه شما را امتى میانه قرار دادیم ]

ارزیابی موضعگیری گفتمان دینی در قبال این ویژگی:
لازم است گفتمان دینی معاصر میان معنویت و مادیات و یا میان دنیا و آخرت توازن ایجاد نموده بدون اینکه یکی را به حساب دیگری دچار آسیب نماید، چنانکه بسیاری از دینداران چنین دیدگاهی را به نام دین ترویج می دهند، در حالیکه خداوند می فرماید: (وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ. أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ. وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ. ) الرحمن/7-9 [و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت. تا مبادا از اندازه درگذرید. و وزن را به انصاف برپا دارید و در سنجش مکاهید. ]. مهمترین نقدی که متوجه گفتمان دینی می گردد اینکه جنبه مادی را نادیده گرفته و جایگاه و اهمیت وجود دنیا بخاطر دین را پایمال کرده است. حال آنکه مسلمانان نمی توانند از لحاظ دینی پیروز شوند مگر اینکه از جانب دنیایی نیز پیشرفت کنند، بنابر این باید دنیا را آباد نموده و سنن و قوانین حاکم بر جهان آفرینش را کشف کنند تا آن را در راستای منافع خود و دعوت، اهداف اخلاقی و مسؤلیت فرهنگیشیان بکار گیرند، تمدن و فرهنگی که دارای ویژگی تکامل و توازن می باشد و میان علم و ایمان و نوآوری مادی و تعالی روحی و اخلاقی پیوند و هماهنگی ایجاد می نماید.
باید گفتمان دینی معاصر مفاهیم نادرست و لغزشهای مسلمانان کنونی که آنهارا از دوره های ایستایی و میرایی تاریخ گذشته به ارث برده اند، همچون تفسیر « ایمان به قضا و قدر » به جبر و فقدان اراده و اختیار، « زهد » به ترک و وانهادن کلی دنیا و « توکل » به دورانداختن اسباب وبی حساب و کتابی، تصحیح نمایند. تا جاییکه یکی از افراد صوفی مسلک کتابی را تحت عنوان« التنویر فی اسقاط التدبیر » به رشته تحریر در آورده است، یعنی تو در راستای ترتیب و اداره امور خودت تلاش مکن و بگذار تنها خدا برایت برنامه ریزی نماید، چراکه برنامه ریزی وی برایت بهتر از نقشه های خودت می باشد! این در حالی است که چنین دیدگاهی با عملکرد و دیدگاه پیامبر، اصحاب و پیشینیان بزرگوار هیچ گونه سنخیتی ندارد، اگر ایشان دارای چنان بینش و منشی بودند نمی توانستند تمدن رفیع و استوار خویش را بنیان نهند، واز طرفی دیگر چرا قرآن مارا به تأمل و اندیشیدن، تلاش و کوشش و دنبال نمودن فضل و رحمت خدا در زمین فرا می خواند؟
بنابر این بایستی گفتمان دینی بعد مادی زندگی را مورد اهتمام جدی قرار دهد تا مسلمانان از عقب ماندگی موجود رهایی یافته، به صفوف طولانی جهان متمدن و پیشرفته بپیوندند و جهت حمایت و پاسداری از سروری، هستی و رسالت خود زمام قدرت اقتصادی، نظامی و علمی را در دست گیرند، و دشمنان خدا و خودشان را دچار رعب و هراس نمایند: (وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ ) انفال/60 [ و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات] دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانید ]. البته مشروط به اینکه همه آنها در چارچوب دست یافتن به هدف و آرمانی بلندتر و بزرگتر یعنی شناساندن خدا به مردم، بندگی مخلصانه و بی شائبه وی و تلاش برای پیروزی آئین و پیام الهی، جای گیرد.

ادامه دارد...